07 ارديبهشت 1403 / ۱۷ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 29603
چهارشنبه 07 آبان 1393 , 11:05
چهارشنبه 07 آبان 1393 , 11:05
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
۴۰ دستاورد عملیات تاریخی «وعده صادق»
ابراهیم کارخانهای
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
کربلای سینه عاشورای توست
فاش نیوز - تقدیم به حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) که بربوم سیاه تاریخ ، با رنگ سرخ ، منظره عشق و عزت و شرف را تصویرکرد:
ساده می گویم که قلبم جای توست
دیدگانم نیز رد پای توست
این تو هستی جای خون در رگ رگم
این دل و جان نیز هم مأوای توست
عقل کفش کهنه ای در پای تو
عشق موج سرکش دریای توست
عشق تو ما را ضمانت می کند
عاشقی یک جرعه از معنای توست
هرچه زیبایی ست در روی زمین
برتویی از تابش سیمای توست
غنچه ها نام تو را وا می شوند
هر شکفتن لهجه شیوای توست
با بهاری که تو برپا کرده ای
سرو مفتون قد و بالای توست
می زند بر سینه دل با یاد تو
کربلای سینه عاشورای توست
"بهروزساقی"
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع )
ایام سوگواری امام حسین (ع) و آغاز دهه محرم را به حضرت امام
خامنه ای عزیز (حفظ الله)
و همه فاش نیوز
و تمامی شیعیان جهان تسلیت می گویم .
خامنه ای عزیز (حفظ الله)
و همه فاش نیوز
و تمامی شیعیان جهان تسلیت می گویم .
سِـــرّ نی در نینـــوا می مـاند اگر زینـب نبـود
کــربــلا در کـربــلا می مـاند اگر زینب نبود
چهره ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنـگ
پشـت ابری از ریا می مـاند اگر زینب نبود
چشـمـه ی فریـاد مظلـومیـت لـب تشـنـگـان
در کویرِ تفـتـه جـا می مانـد اگر زینب نبود
زخمه ی زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوت
از طـــراز نـغـمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلـوع داغ اصغـر، استـخـوان اشـک سـرخ
در گلـوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجـناح داد خواهی، بی سـوار و بی لگـام
در بـیـابـانـهـا رهـا می ماند اگر زینب نبود
در عـبـــور از بستــر تاریـــخ، سیــل انقــــلـاب
پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
کــربــلا در کـربــلا می مـاند اگر زینب نبود
چهره ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنـگ
پشـت ابری از ریا می مـاند اگر زینب نبود
چشـمـه ی فریـاد مظلـومیـت لـب تشـنـگـان
در کویرِ تفـتـه جـا می مانـد اگر زینب نبود
زخمه ی زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوت
از طـــراز نـغـمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلـوع داغ اصغـر، استـخـوان اشـک سـرخ
در گلـوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجـناح داد خواهی، بی سـوار و بی لگـام
در بـیـابـانـهـا رهـا می ماند اگر زینب نبود
در عـبـــور از بستــر تاریـــخ، سیــل انقــــلـاب
پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
تو دیدی چشم تر آتش بگیرد
عزیزت پشت در آتش بگیرد
و بابایت سرش بر نیزه باشد
و سر نیزه سر آتش بگیرد
تو دیدی پیش چشم باغبانی
درختی از کمر آتش بگیرد
شده آیا دلت هر روز هر روز
که از هرم خبر آتش بگیرد
چه حالی می شوی وقتی ببینی
برادر از جگر آتش بگیرد
برادر زاده هایت دیده باشند
که حلقوم پدر آتش بگیرد
تو دیدی خیمه های اهل بیت ات
به هنگام سفر آتش بگیرد
مگو دیگر که نزدیک است از غم
دل زینب دگر آتش بگیرد
مگو دیگر تعجب هم ندارد
ندیدی چشم ترآتش بگیرد
عزیزت پشت در آتش بگیرد
و بابایت سرش بر نیزه باشد
و سر نیزه سر آتش بگیرد
تو دیدی پیش چشم باغبانی
درختی از کمر آتش بگیرد
شده آیا دلت هر روز هر روز
که از هرم خبر آتش بگیرد
چه حالی می شوی وقتی ببینی
برادر از جگر آتش بگیرد
برادر زاده هایت دیده باشند
که حلقوم پدر آتش بگیرد
تو دیدی خیمه های اهل بیت ات
به هنگام سفر آتش بگیرد
مگو دیگر که نزدیک است از غم
دل زینب دگر آتش بگیرد
مگو دیگر تعجب هم ندارد
ندیدی چشم ترآتش بگیرد
از هنگامی كه به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی كه بهجای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شدهاند و بس، در عزای همیشگی ماندهایم!
این كه حسین (ع) فریاد میزند:آیا كسی هست كه مرا یاری كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند كه كسی نیست كه او را یاری كند و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.
حسین علیه السلام زنده جاویدی است كه هر سال، دوباره شهید میشود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میكند .
حسین (ع) یك درس بزرگتر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمهتمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمیبرد تا به همه حجگزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد كه اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.
مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند كه در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ كه همه صحنهها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب كنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آنچنان مردن را، یا اینچنین ماندن را ... دکتر علی شریعتی
این كه حسین (ع) فریاد میزند:آیا كسی هست كه مرا یاری كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند كه كسی نیست كه او را یاری كند و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.
حسین علیه السلام زنده جاویدی است كه هر سال، دوباره شهید میشود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میكند .
حسین (ع) یك درس بزرگتر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمهتمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمیبرد تا به همه حجگزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد كه اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.
مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند كه در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ كه همه صحنهها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب كنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آنچنان مردن را، یا اینچنین ماندن را ... دکتر علی شریعتی
من البین یاحسین من زغری وشاب الراس
وای از دست جدا؛ ای حسین! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد.
تانیت نادیت لیش تأخر عباس؟
انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟
ریته یـمی .. یـجلی همی .. وینه عمی
کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟
لیش تأخر عباس؟
چرا عباس دیر کرد؟
أنا یاحسین العزیزة ... سکنة یا صیوان داری
ای حسین! ای سرپناه من! من سکینه، دردانه تو هستم.
اعتذر منک یابوی ... وادری مقبول اعتذاری
ای پدر! از تو مغذرت می خواهم و می دانم عذزخوای من قبول می شود.
وای از دست جدا؛ ای حسین! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد.
تانیت نادیت لیش تأخر عباس؟
انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟
ریته یـمی .. یـجلی همی .. وینه عمی
کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟
لیش تأخر عباس؟
چرا عباس دیر کرد؟
أنا یاحسین العزیزة ... سکنة یا صیوان داری
ای حسین! ای سرپناه من! من سکینه، دردانه تو هستم.
اعتذر منک یابوی ... وادری مقبول اعتذاری
ای پدر! از تو مغذرت می خواهم و می دانم عذزخوای من قبول می شود.
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب
چقدر اشعارتون زیباست