چهارشنبه 30 مهر 1393 , 13:36
صدای پای محرم
شهید گمنام- صدای طبل و سنج دسته های عزادارای باز هم به گوش می رسد. کاروان امام حسین و زنان و کودکان در حال نزدیک شدن به کربلاست. سرزمین کرب و بلا یعنی زمین دشواری ها و بلایا … زمین دلتنگی و غربت… مظلومیت و محرومیت خاندان پیغمبر حتی از قطره ای آب… محرومیت از مهریه مادرشان حضرت زهرا(س) ...!
صدای قدم های کاروانی متبرک به وجود چندین سید و آقا همچون حسین(ع)، ابالفضل(ع)، زین العابدین (ع)، علی اکبر(ع)، علی اصغر(ع) و…چندین بانو و خاتون مانند زینب(س)، ربابه، سکینه، رقیه و … به گوش می رسد اما چرا اینگونه با حزن و اندوه! کاروانی که اینگونه از امواج نور سرشار است و نور علی نور اما طوری غریب وارد آن سرزمینی می شود که بارها برایشان نامه و دعوت نامه نوشته بودند و پاسخ فرستاده شان را پیشاپیش با شهادت مسلم بن عقیل داده بودند. آن کاروانی که با ورود به آن سرزمین به مولا حسین (ع) گفتند اینجا احساس خوبی ندارد. بیا برگردیم. اما فرزند شیرخدا علی(ع) می دانست که این سفر برای احیای دین و نماز و … اجتناب ناپذیر است و این کار قربانی می خواهد. قربانیانی بسیار بزرگ مانند جان ارزشمند قهرمانی چون حسین(ع) و هر چند کوچک مانند علی اصغر(ع) …
دوباره ماه محرم می آید. ماهی که برای همه حال و هوایی خاص را با خود دارد. چون فضای این ماه معطر به عشق حسین (ع) است… عشقی جاویدان در تار و پود قلب زن و مرد و پیر و جوان و همه و همه ! عزایی که مانند غصه های دنیایی گوشه نشین و افسرده نمی کند. شور می بخشد و نور… عشق می آورد و ایمان. عزیز می کند و بزرگ. همه به تبرک داغی که از شهادت سرداران رشید کربلا بر سینه دارند، بی صبرانه چشم انتظار ماه محرم هستند و مشتاقانه بساط عزادارای برای سیدالشهداء را فراهم می کنند.
همه عاشقند… عاشق حسین(ع)… عاشق ماهی که در آن بتوانند ارادت خود را به ارباب بی کفنشان نشان بدهند و فخر بفروشند که سینه زن و سینه سوخته حسینند. کسانی را میبینی که برای مراسم عزاداری و سینه زنی امام حسین(ع) داربست می بندند و تکیه به پا می کنند که شاید در زندگی عادی خودشان خیلی فعال نباشند اما این شور حسین است که در دل ها به پا می شود و بلندشان می کند برای بستن پارچه و نصب پرچم و پهن کردن بساط چای و قند و شیر و غذاهای نذری...
هر کس به گونه ای می خواهد ارادت خود را ثابت کند. وسایل دسته عزادارای را از گوشه حیاط ها و مساجد و تکیه ها بیرون می کشند. پارچه و سربند می خرند. پرچم های یا حسین (ع) و یا ابالفضل(ع) می آورند. منقل و اسفند آماده می کنند. لباس خود را به نشان اوج غم و اندوه خاکی می کنند و بر سر گل می مالند. پابرهنه می شوند و زنجیر می زنند. سینه می زنند و شیون می کنند. عزاداران حسین (ع) را غذا مهمان می کنند. با شیر و چای گلوی عزاداران را تازه می کنند. گلاب می پاشند. زیارت عاشورا می خوانند و …
برای همین است که ماه محرم برای همه طعم دیگری دارد. همه عاشقانه دوستش دارند و با ورود به این ماه لباس های همه سیاه می شود. انگار که داغی تازه است و نه انگار که قرن ها از واقعه کربلا می گذرد. همه خالصانه خود را صاحب عزای حسین (ع) می دانند و سال ها خود را در غم مادر غریبش شریک می دانند. از خانه ها و حتی ماشین ها صدای عزادارای می آید و همه در شب های محرم به هیئت های عزاداری می روند و دلی صفا می دهند و چشمی تر می کنند و روحی جلا می دهند بنام سردار کربلا.
شاید جانبازان و آزادگان و خانواده های شهید بیش از همه در این مقوله ارادت خود را ثابت کرده اند و به بهترین نحو پیروی خود را از راه امام حسین(ع) را نشان داده باشند. امید که در عزاداری ها و مناجات ها و سینه زنی ها با نفس خود که یقینا" نزد خداوند به عنوان سرداران کربلای ایران جایگاه خاصی دارند، همه را دعا کنند و اعمالشان مقبول خداوند و صاحب الزمان(عج) قرار بگیرد.
آجرک الله یا صاحب العصر والزمان فی مصیبت جدک الحسین
یاشفیع المذنبین.....نور عینی یاحسین
یا سراج الله کیف النور یخبو
هکذا البعد بسوح المجد صعب
کیف یعلو الکفروالایمان یحبو
بیدی القید و السجاد یکبو
پس من چی بگم که تا حالا فقط تو رویاهام زائر بودم !!!!
هرشب می خونم با شور و نوا کربلا می خوام ابالفضل
ذکر سجود نمازم شده کربلا می خوام ابـــالفضل
جدای ام حدی داره آقا کربلا می خوام ابالفضل
ابالفضل کربلاییم کن ابالفضل نینواییم کن
نفس نفسم ذکر کربلاست کربلا می خوام ابالفضل
عشق من فقط گنبد طلاست کربلا می خوام ابالفضل
قسمتم بکن تا بیام حرم کربلا می خوام ابالفضل
جون و زندگیم نذر روضه هات کربلا می خوام ابالفضل ...
بدون هیچ حاشیه گویی : وقتی شماها می بینی دراین زمان به « زبان لین » امثال ما قفل چدنی و فولادی می زنن !!!
اما سکوت می کنی ....دغدغه های من پروژه فکری شما ها نیست ....
یاد حامد زمان افتادم ! کی به کیه ...
بگم مقصر کیه ؟ سرتو نداز پایین ! اشکی که ریختم و التماسی که کردم نذر امام حسین ع.....
این میکده را چرا به هم میریزی؟
از گردش ساغرت شکایت دارم!
آسوده بریز بنده عادت دارم
از روز ازل که دل به عالم دادم
فریاد زدم ...پیاله دستم دادند
یک جرعه می سفارشی می خواهم ...
عـــرق کهنه ی شــیـراز مـرا مـسـت نــکــرد
چـای روضــه اربــابــــ زمــیــن گـــیــرم کــــرد
سماوری که به بزم حسین می جوشد
بخار رحمت آن جُرم خلق می پوشد
حدیث باده و تسنیم و سلسبیل کم گوی
بگو حکایت مستی که چای می نوشد
کم کم داره محرم هم از راه میرسه ...
باهمه تشنگی اش یادبرادرباشد؛
مثل عباس کسی هست که سقاباشد؛
جگرسوخته اش حسرت دریاباشد؛
مثل عباس کسی هست ابابیل شود؛
بال وپرسوخته همسایه جبریل شود ؛
هیچکس مثل اباالفضل وفادارنبود؛
لایق تشنگی واسم علمدارنبود؛
پشت این پنجره برطبل عزایش بزنید؛
یااباالفضل بگوئیدوصدایش بزنید؛
پشت این پنجره خوب است مناجات کنید؛
خواهش ازصاحب این قبله حاجات کنید؛
هرکسی خواست که فردابه شفاعت برسد؛
یااباالفضل بگویدبه سلامت برسد
سالها از پایان جنگ تحمیلی گذشته که هر روز زخم جدیدی بر روح و جسم و قلوب ایثارگران وارد میگردد. سالها صدای ناله و فریاد مظلومیت ایثارگران و بسیجیان گوش فلک را کر کرده اما دریغ از کوچکترین واکنشی که مسئولان برای پاسخگویی به هزاران جراحت و زخم کهنه و جدید ایثارگران نشان دهند.
دوگانگی عملکرد مسئولان هنگام پاسخگویی به تظلم و دادخواهی که از آنسوی آبها یا داخل کشور بوجود آید زخم تازه ای بر پیکیر جامعه ایثارگران است که سالها بی درمان رها شده و از دو طرف باعث سوء استفاده فرصت طلبان گردیده است.
پیام کربلا دادخواهی مظلومیت علویان در مقابل یزدیان صدها سال ادامه داشته و هر سال در ایام محرم با بسیج همگانی تداوم دارد. معرفت عاشورا حکم میکند تا مسئولان دلسوز نظام اسلامی در ایام محرم نسبت به پاسخگویی سالها ظلم وستم به پیروان و عاشقان حضرت امام حسین بن علی (ع) که در فتنه 88 ظهور جدیدی داشته اقدام نمایند و بنیاد را که بطور علنی و آشکار تبدیل به کوفه ثانی و پایگاه ظلم و فساد بر علیه عاشقان ولایت و نظام گردیده اصلاح یا منحل نمایند.