شناسه خبر : 28652
یکشنبه 09 شهريور 1393 , 15:23
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مردی که یک پا ندارد

عبدالجبار کاکایی- " شلوار تاخورده دارد " پیر است و پروا ندارد

آن نوجوانی که گفتی :" از بیست بالا ندارد "

رفته ست عمری ز دستش ،دیده ست بالا و پستش

تنهاست با چوب دستش ،"مردی که یک پا ندارد"

تن خسته ی دشمنش بود، دل بسته ی میهنش بود

زخمی که روی تنش بود، با او مدارا ندارد

رنجش به غایت گرانبار، پارش فزون تر ز پیرار

پاداش آن روح سرشار ، روحی که همتا ندارد

رنجیده از هر هیاهو، دلخسته از هر تکاپو

برگشته ،در سینه ی او ، عشقی که حالا ندارد

برگشته با پای خسته، این جان از خویش رسته

از زندگی چشم بسته، یعنی تماشا ندارد

برگشته با مهر و کینش، دنیاست ست میدان مینش

سهمی ازین سرزمینش، با خویش اما ندارد

اینستاگرام
چه شعر خوبی
سلام خسته نباشید چرا نمی شود باشما تماس گرفت 3 روز است مرتب دارم زنگ میزنم دکتر ساقی مشکل دارم ترا خدا همسرم نمی تواند نفس بکشد از بس سرفه میکند سرخ شده وخودش را.. میکند اصلا خواب نداردشبها تا میخوابد از سرفه بیدار شده و نشسته میخوابد انهم چه خوابی ه بازم بیدار است مرتب هذیان میگوید ونلاه میند دستهایش خشک میشود وگریه میکندیواش بازش مینم دلم کباب میشود از سوختن گذشته خدایا این چه دردیست /چه زجزیست وقتی سرفه میند نمیدانید من چه دردی میکشم (که نگو نه یرس)میگه منوو ببخش که بیدارت میکنم بچه ها نگو دارم تمام میکنم خدا نکند من بعد از اوچکار کنم یعنی همه مثل او مظلوم هستند خدایا با تمام وجود فریاد میزنم مظلومیت سلام سلام برتو که از دست رفتی وگریه میکنم گرمای اشک وشوریش را ...
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi