ناخواسته شدیم رفیق قافله و...

طوطی کوتوله- خدا درگذشتگان شمارابیامرزه. یه پدربزرگی داشتم که تا پایان عمرش با یه دوچرخه هرکولس قدیمی درشهر تردد می کرد. صبح ها بعد نماز می رفت دوتا نون کنجدی یا خش خاشی می گرفت وبعد ازصرف صبحانه یه کیسه کتانی داشت. لولش می کرد و تو خورجینی که پشت دوچرخه رو ترکبندش داشت می رفت میدان تره بار که اون موقع تو میدان شوش بود عصرکه برمی گشت هم خورجینش پراز میوه بود، هم اون کیسه کتانی کلی هم سبزی وگوشت وخرت وپرت دیگه. در طول تابستان هندوانه وخربزه مصرفی تخمه هاشو جمع می کردند و برای شب های طولانی زمستون جمع می کردند. یه کیسه مثل کیسه انفرادی ارتشی هم نان خشک برای تیلیت آبگوشت وکاله جوش و اشکنه داشتند. خلاصه هیچ وقت نبود که رزق و روزیشون خم به ابروش بندازه وخنده ازلباش ترک نمی شد. شش دختر وسه پسر روبه خونه بخت فرستاد . یه کارگر حجره هم بیشتر نبود و تاآخر عمرش یه رادیو دوموج بیشتر نداشت. عاشق شب های ماه رمضانشون بودم و وقته سحرهاشون یه صفایی داشت که دیگه هیچ وقت تجربش نکردم !

اما چی شده که امروز حقوق های بازنشستگی ما حتی تا نیمه های ماه هم گاهی کفاف زندگی مارو نمیده و اون لذت های قدیمی و صمیمیت های گذشته از فرهنگ ما رخت بسته؟! این ماه رمضانی که گذشت تهران بودم. بین حداقل چهل تا پنجره که قابل رویت بود، بیش از سه خانواده بیشتر برای سحر بیدار نبودن وخیلی نرمال و راحت درملأ عام روزه خوری مشهود بود!
با پیری صحبت می کردم که موی خود را در فقه و اصول آن سفید کرده بود وحقوق خونده بود. نگاهی متفاوت با برخی از نام آوران دوره ما داشت. می گفت وقتی دستی حرام به اموالت دراز بشه به خودی خود برکت ازش میره. یکی از عوامل بی برکتی حقوق ما نارضایتی صاحبان حق است. برای مثال می گفت همین شرکت ایران خودرو مال سه برادر سید اولاد پیغمبره. سید محمود وسیداحمد وسیدمصطفی خیامی که پدرایشان بود. از اطاق سازی شروع کردند تا مینی بوس سازی وبعدها باگسترش سرمایه اتوبوس سازی وسواری سازی را اضافه کردند. هم اهل نماز وخدا بودند وهم خمس و زکات ثروتشان را می دادند وبه کارگر جماعت هم رسیدگی وافری داشتند. این اموال مصادره شد .یعنی زحمات سی و پنج ساله ایشان بناحق ازایشان سلب امتیاز شد! میخوای صاحب مال دعای خیر درحقتان کند و ازاین قسم ناحقی ها زیاد صورت گرفته وبعداز آن هم با خیانت درامانت کردن بعضی از نامحرمان به طورکل برکت ازاین مردم گرفته شد! حالا به صورتی ناخواسته هم رفیق قافله شدیم و شریک دزد! اینم حاصلش شده! من که کلی ازحرفهاش پکرشدم .