شنبه 25 مرداد 1393 , 15:41
کاهش مراجعه به بنیاد یعنی رضایت یاناامیدی؟
جانباز شیمیایی1- جای بسی تأسف است که 26 سال بعد از جنگ باید جانباز زیر 25 داشته باشیم! اگر پزشکان دلسوز ومتخصصان کارشناس خوبی داشتیم تا دردهای مزمن وبیماری های ناشی از مجروحیت وبیماری های روحی ناشی از حضور در جنگ را در نظر می گرفتنداکنون جانباز درصد پایین نداشتیم وبنیاد ودولت محترم واقعا" قصد خدمت داشته باشند، باید مشکلات معیشت ودرمان وبیکاری ایثارگران وخانواده شهدا را بدون در نظر گرفتن درصد حل نمایند. در ضمن کاهش مراجعه به بنیاد نشانه رضایت نسبی ایثارگران نیست! چرا که از مراجعات نتیجه ای نمی گیرند ویا برخوردهای تحقیرآمیز می بینند که دوست ندارند غرورشان بیشتر شکسته شود. بیایید برای رضای خدا خدمت کنید و از کسانی که با ارزش ترین گوهر زندگی یعنی سلامتی (جانبازان) و یا هستیشان (شهدای عزیز) را فداکردند تا آرامش وامنیت را به نظام ومملکت هدیه کنند به درستی قدردانی نمایید.
جناب شهیدی به زعم خود فکر میکنن حضورشان دربنیاد معجزه کرده و ایثارگران دیگر مشکلاتشان مرتفع گردیده وبخاطره همین مراجعه کنندگان کمتر شده که زهی خیال باطل
ایشان ازمشکلات43000آزاده که چگونه باخانوادهایشان ضربدرهم کردندکه به عدد300000تا400000نفر رسیده منکه بجای دوتاشاخ چهارشاخ شدم که فرمایش کردند کاره مشکلی برای ما درپیش دارند اگر حد متوسط هرآزاده ای با درنظرگرفتنه همسرانشان که دیگر سنه ایشان هم تقاضای تحصیل وشغل ندارند را در نظر بگیریم که که دسته بالا هم هست که پنج نفر هم حساب بشوند زیره سیصدهزار نفر هستند ماشالله در آمارهای بلند بالا دادن برای تخصیص بودجه ماهرند اما برای صرفه هزینه کردنش مبالغ را اندک اندک هزینه میکنند وباید گفت آقای شهیدی قدری از تعریفهای کاذب دست بکشید وواقع نگر باشید الحمداز بدو ادغام ستاد رسیدگی به امور آزادگان با بنیاد شهید وامور جانبازان استکان آبی بدسته منکه نرسیده باقیه آزادگان را بیخبرو باخبریم ماشالله به اینهمه اعتماد بنفس وصد باریک الله به شما
فاصله = کمتر از ۱۵۰ متر ، ۳ سال است که به بنیاد مراجعه نکردم ، زیرا جهت هر مشکلی که داشتم وقتی میرفتم بنیاد از رفتنم پشیمان میشدم ، حتی طی این ۲۴ سال کسی نیامد حالی از ما بپرسد که آیا زندهایم یا مرده ! حاضرم به عینه ثابت کنم .
درمقابل بنیادشهید یاامورجانبازان دولتی است که اصولا اداره ای است مانند ادارات دیگر ودارای قوانین ومقررات دست وپاگیری است که حتی کارمندان آن واقف به آن هستند. دراین میان باعدم درک رزمندگان با برخوردهای اداری وبه رخ کشیدن قوانین چیزی ازگرفتاری های آنها کم نمی شود و جای یک بنیاد عاطفی بامهرورافت اسلامی وانسانی با برخوردهای مناسب وروحیه بخش برای مجروحان جنگی خالی است.
گاهی برای بعضی ها تعریف می کنم . آنها ناراحت می شوند نسبت به این نوع زندگی کردن و وقتی ازجبهه ها و جنگ آنها می پرسندکه شما با یک گلوله مجروح شدید . می گویم نه رفتن به خط مقدم وعملیات اینطور نیست که بمحض ورود . رزمنده تنها بایک گلوله مجروح شود وگاها چندین روز طول کشیده وحتی چندماه درخط بوده یا اینکه درچند عملیات شرکت داشته اند تا بلاخره مجروح شده است وآن رزمنده چه صحنه ها دیده ازکشته ها ودست وپاهای قطع شده و.... شهداء قطعه شده و بعضا سوخته مانند زغال و.... من خودم درعملیات بدرقایق ران بودم و شبها که قایق را تمیز می کردم گاها نصف چکمه ام آب وخون بود بعلت انتقال بیش ازحد مجروحان وشهداء.
عوارض آن را حالا احساس می کنم . درد سر ممتد وحرکت پوست سر که فکر می کنی حشره ای زیرپوست سر حرکت می کند ودردهای عمقی وتیرکشیدنها وپرش صورت وچشم وحرکت خودبخودی پوست بدن وعضلات . صدای سوت همیشه درگوشهایم هست گاها بلندترمیشود وبعضی اوقات هم مانند یک سیلی محکم سوت بیشتری درگوشهاست وهمچنین مانند فش فشه صدا می کند وباعث آزار ما جانبازان اعصاب و روان می گردد.
سروصداهای عادی . برای مابسیار ناراحت کننده است مانند زنگهای درب و تلفن و گوشی همراه وظرف شستن وصدای بچه ها ...........
غیرقابل تحمل است .
ازهمه دردناکتراین است که یک مجروح پس ازچندسالی برای کمسیون مجدد مراجعه کنند و بعدازکلی هزینه وآزمایشات مختلف و.... ازآن چیزی حاصل جانباز نمی گردد وبجای افزایش درصد بعضا کم هم می شودویا هیچ درصدی تعلق نمی گیرد که این وضع بسیاردر روحیه واعصاب مجروحان تاثیری نامطلوب می گذارد وآنها رابیشترافسرده وسرخورده می کندو دیگررغبتی برای مراجعه به بنیاد که هیچ حتی ازخیابان آن هم رد نمی شود. درپایان امیدوارم گوش شنوایی باشد که بابینش انسانی علمی واسلامی به موضوع بنگردو رسیدگی کنند.
باتشکر از ذکر دلیل واقعی عدم مراجعه جانبازان حتی ازکارافتاده حالت اشتغال که جایی به کار مشغول نیستندامیدی به خدمات بنیاد ندارند چون سوابق بنیاد درمورد حقوق دادن وپرداخت معوقات خیلی خراب است. باتشکر ازفاش نیوز